پایگاه فرهنگی علامت تعجب

ای نام نکوی تو سر دفتر دیوان ها / وی طلعت روی تو زینت ده عنوان ها

پایگاه فرهنگی علامت تعجب

ای نام نکوی تو سر دفتر دیوان ها / وی طلعت روی تو زینت ده عنوان ها

پایگاه فرهنگی علامت تعجب

امیدوارم در این پایگاه لحضات خوبی داشته باشید

تبلیغات

علامت تعجب

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ب.ظ

برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم

برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم

حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران

ساده‌دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود

زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار

گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی

که من از خار و خس بادیه بستر کردم

در و دیوار به حال دل من زار گریست

هر کجا نالهٔ ناکامی خود سر کردم

در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم

اشک‌ریزان هوس دامن مادر کردم

اشک از آویزهٔ گوش تو حکایت می کرد

پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

بعد از این گوش فلک نشنود افغان کسی

که من این گوش ز فریاد و فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در

چشم را حلقه‌صفت دوخته بر در کردم

جای می خون جگر ریخت به کامم ساقی

گر هوای طرب و ساقی و ساغر کردم

شهریارا به جفا کرد چو خاکم پامال

آن که من خاک رهش را به سر افسر کردم


برای دانلود آهنگ با صدای محسن چاوشی به ادامه مطلب بروید


۱ نظر ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۰
محمد رضا
جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ب.ظ

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش

دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است
روزن دل بر گشا حاضر و هشیار باش

نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساخته ی کار باش

لشکر خواب آورد بر دل و جانت شکست
شب همه شب همدم دیده ی بیدار باش

گر دل و جان تو را درّ بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش
۰ نظر ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۲
محمد رضا
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۹ ب.ظ

تا که از جانب دلدار ندایی نرسد

بنده را تا به جگر تیر بلایی نرسد

بر لبش از خم هو جام ولایی نرسد

این سخن مصرع بیت الغزل عشّاق است

دولت عشق به هر بی سر و پایی نرسد

بدترین درد که گفتند همان بی دردی است

درد از او خواه که بی درد دوایی نرسد

گل لبخند اجابت به رویت وا نشود

از دلت تا به هدف تیر دعایی نرسد

در حقیقت ز گدا زاده گدا زاده تر است

پادشاهی که به فریاد گدایی نرسد

بانگ ادعونی معبود، جهان را پر کرد

چه شده کز تو به لبّیک صدایی نرسد

طرفه بیتی است از آن شاعر شیرین سخنم

که به جانش ابدالدّهر بلایی نرسد

تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

ای نوای دل بی برگ و نوایم تو بگو

چه کند گر دل مسکین به نوایی نرسد

یا رب از لطف مرا چشم و دل پاکی ده

کز نگاهم به کسی تیر خطایی نرسد

این دل سوخته آرام نگیرد میثم

تا که از جانب دلدار ندایی نرسد

غلام رضا سازگار

۳ نظر ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۹
محمد رضا
شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

اگر دل دلیل است

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ما دیده ایم

اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم

اگر داغ شرط است ما برده ایم

اگر دشنه ی دشمنان گردنیم!

اگر خنجر دوستان گرده ایم!

دلی سربلند و سری سر به زیر

ازاین دست عمری به سر برده ایم


۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۰۵
محمد رضا
يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۴۶ ب.ظ

وا فریادا ز عشق

وا فریادا ز عشق وا فریادا

کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا

ور نه من و عشق هر چه بادا بادا


۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۴۶
محمد رضا